• وبلاگ : اندر احوالات مهدي يار سومين عضو خانواده
  • يادداشت : علي اصغر
  • نظرات : 0 خصوصي ، 2 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + پسر خاله ي اول 

    سلام عزيزم

    چرا اسمت قشنگت رو ننوشتي؟

    سلامي چو بوي خوش آشنايي !
    به سلامتي ني ني شما دنيا اومد و چشمتون روشن شد. حالا مي تونين به خودتون ببالين و البته اونو ياور مولاش خطاب کنين.
    مي تونين لحظه به لحظه ي زندگيش رو اين جا ثبت کنين (گرچه تا اون عزيز خواننده بشه، نه کامپيوتري هست و نه اينترنتي!)
    اما وقتي به نوشته ي آخرتون رسيدم، با خودم گفتم:
    اگه علي اصغر هم رسانه داشت؛ اگه اينترنت در اختيارش بود؛ اگه مليون ها آدم مي تونستن در يک لحظه پبام او رو به زبون خودشون ببينن و بخونن؛
    آيا ديگه کسي مي تونست پدر او، امام انس و جان، سبب آفرينش زمين و آسمان، مولاي متقيان رو خارجي و معاند رسول خدا خطاب کنه؟ آيا کسي مي تونست امروز انکار کنه که طفل رضيعي بوده و رو دست پدر جون داده ؟ آيا کسي مي تونست نديده بگيره که خوناي حلقوم اون گل پرپر، به آسمون رفت و برنگشت؟ کسي مي تونست مراجعه ي لشکر جن و ملک رو خرافه بنمايونه؟! و ...
    و اگه پيام اون شش ماهه ي عزيز تو اينترنت به ما رسيده بود، و وبلاگ علي اصغر عليه السلام هنوز فيلتر نشده بود، پيام امروزش چي بود؟ صداي هل من ناصر ينصرني اش بلند نبود؟ !!!
    بي گمان امروز هم صحنه ي کربلا ، با حسين زمان هم چنان بر پاست. ياران ديجيتالي و اينترنتي، به هوش!!! از فرمان حسين خارج نشويد!!!
    * * *
    حالا که عزيز دل شما و ما، بهونه ي نوشتن اين عرض ادب شد، به حق خون بالا رفته ي علي اصغر و جگر سوخته ي پدر و مادرش خدا رو قسم مي دم که مولامون رو برسونن و از شر ما (!!!) خلاصش کنن و اين دردونه ي عزيز و پدر و مادرش رو هم جزو ياوران مهدي عليه السلام قرار بدن !