سلامي چو بوي خوش آشنايي !
به سلامتي ني ني شما دنيا اومد و چشمتون روشن شد. حالا مي تونين به خودتون ببالين و البته اونو ياور مولاش خطاب کنين.
مي تونين لحظه به لحظه ي زندگيش رو اين جا ثبت کنين (گرچه تا اون عزيز خواننده بشه، نه کامپيوتري هست و نه اينترنتي!)
اما وقتي به نوشته ي آخرتون رسيدم، با خودم گفتم:
اگه علي اصغر هم رسانه داشت؛ اگه اينترنت در اختيارش بود؛ اگه مليون ها آدم مي تونستن در يک لحظه پبام او رو به زبون خودشون ببينن و بخونن؛
آيا ديگه کسي مي تونست پدر او، امام انس و جان، سبب آفرينش زمين و آسمان، مولاي متقيان رو خارجي و معاند رسول خدا خطاب کنه؟ آيا کسي مي تونست امروز انکار کنه که طفل رضيعي بوده و رو دست پدر جون داده ؟ آيا کسي مي تونست نديده بگيره که خوناي حلقوم اون گل پرپر، به آسمون رفت و برنگشت؟ کسي مي تونست مراجعه ي لشکر جن و ملک رو خرافه بنمايونه؟! و ...
و اگه پيام اون شش ماهه ي عزيز تو اينترنت به ما رسيده بود، و وبلاگ علي اصغر عليه السلام هنوز فيلتر نشده بود، پيام امروزش چي بود؟ صداي هل من ناصر ينصرني اش بلند نبود؟ !!!
بي گمان امروز هم صحنه ي کربلا ، با حسين زمان هم چنان بر پاست. ياران ديجيتالي و اينترنتي، به هوش!!! از فرمان حسين خارج نشويد!!!
* * *
حالا که عزيز دل شما و ما، بهونه ي نوشتن اين عرض ادب شد، به حق خون بالا رفته ي علي اصغر و جگر سوخته ي پدر و مادرش خدا رو قسم مي دم که مولامون رو برسونن و از شر ما (!!!) خلاصش کنن و اين دردونه ي عزيز و پدر و مادرش رو هم جزو ياوران مهدي عليه السلام قرار بدن !