سلام.
این روزها خیلی داره دیر می گذره. همیشه مامانی به علت شاغل بودنش از گذشت سریع زمان توی روزهای آخر سال شاکی بود و دلش می خواست روزها دیرتر بگذره تا با خیال راحت هم به کارهای اداره برسه و هم منزل؛ اما امسال...
هرچی روزشماری می کنم که این روزها به آخر برسه و لحظه ی تولد تو -نی نی ناناز ما- زودتر برسه، فایده نداره! هفته ی آینده نوبت سونوگرافی آخر 4 ماهگی هست. هم از سلامتت باخبر می شیم ان شاءالله و هم جنسیتت اگه خدا بخواد. دیگه اون وقت با خیال راحت با مامان جون می ریم خرید. هرچند مامان جون تا الان کلی لباس و ... خریده؛ ولی خب یه سری وسایل رو حتمن باید با توجه به دختر یا پسر بودنت بخریم. بیچاره مامان جون! حسابی به زحمت افتاده. یادت باشه که بعدها که بزرگ شدی ازش تشکر کنی عزیزم.
متاسفانه وسایلی که مامان جون خریدن منزل خودشون و خاله دومیه! فعلن عکس این لباسی رو که به تمام اماکن مقدس (مکه، مدینه، نجف، کربلا، کاظمین، مشهد و سامرا) رفته و به وسیله ی افراد مومن و صالح خدا تبرک شده، می ذارم این جا. ان شاءالله این اولین لباسیه که به تنت می کنیم. ![یا ائمه الهدی...](http://yaadaasht.persiangig.com/image/nina.jpg)
|