سفارش تبلیغ
صبا ویژن

اندر احوالات مهدی یار سومین عضو خانواده

هیچ مال از خرد سودمندتر نیست ، و هیچ تنهایى ترسناکتر از خود پسندیدن ، و هیچ خرد چون تدبیر اندیشیدن ، و هیچ بزرگوارى چون پرهیزگارى ، و هیچ همنشین چون خوى نیکو ، و هیچ میراث چون فرهیخته شدن ، و هیچ راهبر چون با عنایت خدا همراه بودن ، و هیچ سوداگرى چون کردار نیک ورزیدن ، و هیچ سود چون ثواب اندوختن ، و هیچ پارسایى چون باز ایستادن هنگام ندانستن احکام ، و هیچ زهد چون نخواستن حرام ، و هیچ دانش چون به تفکر پرداختن ، و هیچ عبادت چون واجبها را ادا ساختن ، و هیچ ایمان چون آزرم و شکیبایى و هیچ حسب چون فروتنى ، و هیچ شرف چون دانایى ، و هیچ عزت چون بردبار بودن ، و هیچ پشتیبان استوارتر از رأى زدن . [نهج البلاغه]

از: مامانی نی نی  پنج شنبه 89/3/20  ساعت 9:30 صبح  

مراسم سیسمونی

سلام.

روز جمعه ی گذشته مراسم سیسمونی نی نی 7 ماهه ی ما بود. عموها و بابایزرگ و مامان بزرگ نی نی از برازجان آمده بودن و مادرجون و خاله ها و زن عموی بنده هم که همین جا بودن و با اومدنشون خوشحالمون کردن. البته مامان جون، خاله دومی و زن دایی نی نی هم که باید می بودن!! متاسفانه خاله کوچیکه که راربود از قم تشریف بیارن به دلیل ترافیک و بستن راه ها، به پرواز نرسید و توی مراسم نبود. خاله ی بزرگ هم که خیلی جاش خالی بود و به دلیل امتحان های آقاپسر خوشگلش نشد که به شیراز بیان.

به هر حال مراسم به خوبی و خوشی برگزار شد و زحمت هایی که مامان جون کشیده بودن بالاخره به اتاق نی نی منتقل شد و همین باعث شده که صبر ما هم واسه اومدنش کمتر بشه. هر روز وقتی از محل کار برمی گردم، اول می رم توی اتاق ایشون و دورتا دور رو برای صدمین بار نگاه می کنم! خلاصه همه چیز مهیای اومدنشه. کاش زود بگذره این روزهای سخت انتظار. این مدت رو به واقع روز شماری کردم. هر روز توی محل کار که مثلن می خواستم جایی تاریخی رو بنویسم خوشحال می شدم که یک روز دیگه هم گذشت و یک روز به اومدن نی نی نانازمون نزدیک تر شدم.

این معنای انتظاره!

... و کاش اون انتظار اصلی به سر بیاد و مولامون... .

از همه ی وسایل تقریبن عکس گرفتم واسه این که بذارم این جا. اما فعلن با دیال آپ خیلی سخته آپلود کردن و این روزها هم که بنده امتحان دارم و نمی تونم خیلی وقت بذارم که 30 تا عکس آپ بشن. ان شاءالله به مرور عکس ها رو می گذارم برای یادگاری.

دعامون کنین.


نظرات شما (2)

از: مهدی یار عدالت  چهارشنبه 89/2/22  ساعت 7:24 عصر  

6 ماه و نیم

سلام.

این روزها، واسه مامانی و بابایی روزهای پُرمشغله ایه. مامانی که خب مشخصه؛ درگیر و دار خرید و خیاطی و ... واسه بنده و بابایی هم به دلیل این که اواخر سال تحصیلیه، سخت مشغول طرح سوال و تصحیح و ... .

این وسط، ظاهرن نمی رسن که بیان و وبلاگ بنده رو به روز کنن. بنده هم دیدم که اگه خودم دست به کار نشم، این جا حالا حالاها به روز نمی شه!

اما خب من که فعلن حرفی برای گفتن ندارم! پس این ها رو ببینید تا بعد.

راستی من الان حدود 6 ماه و نیمه هستم.

لباس های من!

سیسمونی من!


نظرات شما (یک)

لیست کل یادداشت های این وبلاگ

خانواده
عکس های تقویم
شهیدت می کنم!
شیرین زبونی
عاشقتم!
مهدکودک
عکس های تولد
شیرین کاری های جدید
شیرینک!
من در یک سالگی
امان از بی وقتی!
[عناوین آرشیوشده]

فهرست


62416 :کل بازدید
0 :بازدید امروز
8 :بازدید دیروز

اوقات شرعی


درباره خودم


اندر احوالات مهدی یار سومین عضو خانواده
مدیر وبلاگ : مهدی یار عدالت[7]
نویسندگان وبلاگ :
مامانی نی نی (@)[16]

بابایی نی نی (@)[0]


لوگوی خودم


اندر احوالات مهدی یار سومین عضو خانواده

لوگوی دوستان


لینک دوستان


نی نی به به (آشپزی)

اشتراک


 

فهرست موضوعی یادداشت ها


سیسمونی[2] . نی نی . انتظار .

آرشیو


اسفند 88
فروردین 89
خرداد 89
اردیبهشت 89
تیر 89
آذر 89
اسفند 89

طراح قالب